امروز تو آیینه دیدم عههههه به سلامتی موهای سپید ریشم داره بیش از پیش خودنمایی میکنند
این یعنی به زودی بخش قابل توجهی از صورت سپید خواهد شد
حس خوب بزرگ تر شدن بهم دست داد
این یعنی دارم چند قدم به مرگ نزدیک تر میشم!
نگران شدم؟
نه بابا خبری از افسردگی و نا امیدی نیست
بلکه یه حس خوب از جنس احساسهای آمادگی قبل سفر بود!
خیلی به خودم مطمئنم؟
من؟
با این پرونده بدبدنخور؟
قطعا بنده بدردبخوری برای پروردگار نبودم
یقینا شیعه خوبی برای امام عصر علیه السلام نبودم
اما بزرگترین گناه نا امیدی از پروردگاره :)
قابل نبودیم اما عنایت کردن نمک محبت به آل الله و بغض به دشمنانشون رو
حقیقتا خیلی به مدد امیرالمومنین علیه السلام و چشم پوشی حضرت خالق امیدوارم.
افوض امری الی الله :)
پ.ن:
از دوره نوجوانی با همه تغییرات و گند زدنها یه شعر رو خیلی دوست داشتم و دارم
تقریبا هر روز با الحان مختلف زمزمه میکنم:
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم